تقریرات در س استاد دکتر رضوی
جلسه اول10/12/87
مفردات بحث
• تعامل:
از ریشه عمل به معنای کار از باب تفاعل بین الإثنینی به معنای داد و ستد کردن، برای یکدیگر کارکردن و البته به معنای رفتار نیز می¬آید که در مقابل تفاعل به این معنا،تقابل آمده است.
بنابراین این بحث به معنای رفتار امامیه با ادیان،مذاهب و سایر فرق و در مقابل رفتار آنان با امامیه است. البته چون بیشتر این بحث به مباحث سیاسی برمی¬گردد در نتیجه این رفتار، رفتار سیاسی است.
نکته: بحث تعامل با بحث تقریب متفاوت است.
• امامیه:
پس از رحلت رسول اکرم(ص) عده ای از مردم مرتد شدند. ( ارتدادکلامی:یعنی ارتداد از اصول 5گانه- توحید عدل نبوت امامت معاد- . ارتداد فقهی یعنی بحث بایدها و نبایدها در انجام یا عدم انجام یک عمل. که در صورت تخلف از دستور شرعی حکم نجاست بر آن بار می شود. البته حکم ارتداد فقهی در مرتد شدن از یکی از اصول 5گانه یعنی امامت صدق نمی¬کند.) پس از تفرقه گروه مختلف از اسلام،این فرقه ها و گروه ها اسم معینی نداشتند. اما کسانی که بر اسلام مانده بودند و در زمان حیات پیامبر(ص) اطراف امام علی(ع) بودند شیعه علی(ع) نامیده می شدند. این گروه پس از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) نیز با نام شیعه شناخته شدند.
با همه این تفاسیر، حال امامیه چه کسانی اند؟ آیا همان شیعه اند؟
اصطلاح عام امامیه:
1. تعریف اول از اصطلاح عام امامیه:
امامیه نام عمومی فرقه ای است که <**بخونید تو ادامه مطلب...**>به امامت بلافصل حضرت علی بن ابیطالب (ع) و فرزندش معتقد معتقدند و گویند که جهان از امام خالی نیست و منتظر خروج یکی از علویانند که در آخرالزمان ظهور می¬کند (کتاب فرهنگ فرق اسلامی ص 67 )
2. تعرف دوم از اصطلاح امامیه :
امامیه فرقه مهم و اساسی از شیعه که دعوتشان حول امام به تعیین و نص دور می زند و این فرقه بزرگ به شعب متعدد مانند اسماعیلیه،کیسانیه،اثنی عشریه تقسیم می شود(فرهنگ معین،ج5،ص178)
اصطلاح خاص امامیه:
1. امامیه یا اثنی عشریه: فرقه ای از امامیه که به امامت دوازده امام(علی(ع) و یازده فرزند وی به توالی) قائلند( کتاب فرهنگ معین)
2. امامیه یا اثنی عشریه: پر جمعیت ترین فرقه شیعه اند که معتقد به دوازده امام هستند. این دوازده امام از حضرت علی(ع) آغاز و به محمد بن حسن مهدی (عج) ختم می گردد.(کتاب فرهنگ اسلامی ص 24 ) .
• فـرقـــه :
فرقه می تواند به فرقه کلامی،فقهی و صوفی تقسیم گردد. ولی کاربرد بیرونی کلمه فرقه در میان اهل سنت در فرقه کلامی بکار می رود.
فرقه در لغت: فرقه در لغت از فَرق به معنی جدایی،گرفته شده و به گروهی از مردم گفته می شود که از بدنه اصلی جدا شدند.
فرقه در اصطلاح : فرقه در اصطلاح به یک شاخه و تیره ای از یک دین گفته می شود.
• ادیـــان /دیـن:
دین در لغت: به معنی فرمانبرداری، عصیان،مجازات،شأن، امر بزرگ، آئین و .....
دین در اصطلاح:
1. تعریف پیشینی : دین مجموعه ای از باورها و رفتارها است که از سوی خداوند توسط پیامبر برای هدایت انسان و سعادت آنها در دنیا و آخرت آمده است.
2. تعریف پسینی : مجموعه ای از رفتارها و باورها که موجب مطیع شدن از غیر می شود. ( اطاعت یعنی خضوع و خشوع باطنی).این تعریف شامل تمامی ادیان چه الهی وچه غیر الهی می شود. با توجه به موضوع بحث کلاس تعریف پسینی بدرد ما می خورد.
جلسه دوم 17/12/87
• سایر فرقه¬ها
1. معتزله.
گروه یا فرقه ای در اسلام که از واصل بن عطا پیروی کرده و به پنج اصل توحید، عدل، وعد و وعید، منزله بین منزلتین، امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشته و در مباحث کلامی عقل¬گرا بودند . در مقابل این گروه اهل حدیث قرار دارند.
2. اهل حدیث.
شاخه¬ای از اهل¬سنت هستند که به ظواهر بسنده کرده و شیوه فقهی را در مسایل کلامی بکار می¬برند و به تجسم و تشبیه و جبر گرایی گرایش دارند. می توان مالک بن انس و احمد حنبل را از بزرگان این فرقه کلامی دانست.
3. اشاعره
پیروان ابوالحسن اشعری که در اوایل قرن 4 برای دفاع از عقاید اهل حدیث به مخالفت با معتزله پرداخت، هستند. نظریه کسب از مهمترین آراء وی است.
(نظریه کسب : برخی از اهل سنت قایل بودند که هر کاری که انجام می شود خواست خدا بوده و چون خدا خواسته انجام شده؛ این گروه جبر گرا بوده و در مقابل آنها مفوضه بودند که معتقد بودند که انسان مختار است و با این اختیار هر کاری می تواند اتجام دهد. ابوالحسن اشعری خواست بین این دو نظریه جمع کند و در نتیجه قایل شد به اینکه خدا کاری را فرستاده و خواسته بنده آن را کسب کرد.)
4. ماتریدیه.
پیروان محمّد بن ماتریدی در علم کلام را که سعی در دفاع از عقاید اهل حدیث در مقابل معتزله داشت و عقاید اهل حدیث را تفسیر و تبیین عقلی می کرد را ماتریدیه می¬گویند. این فرقه مثل تهاویه در مصر و اشاعره در بین النهرین در صدد حل مشکل میان معتزله و اهل حدیث بود که منجر به شکل گیری فرقه ماتریدیه شد.
این سه فرقه در جریان حل مسایل میان معتزله و اهل حدیث بوجود آمدند: تهاویه- اشاعره- ماتریدیه
5. . غلات
فرقه های متظاهر به اسلام که معتقد به الوهیت بزرگان خود بوده و حلول و تناسخ و اباحی¬گری از ارکان اعتقادات آنان می باشد.
6. اسماعیلیه
فرقه هایی که معتقد به استمرار امامت در فرزندان امام صادق(ع) یعنی اسماعیل بن جعفر می باشند. اما برخی اسماعیل را مهدی موعود و برخی محمد اسماعیل را مهدی موعود و برخی اعتقاد به استمرار امامت در فرزندان اسماعیل تا کنون هستند.
7. سلفیه
کسانی که مدعی¬اند که در اصول و فروع از صحابه و تابعین و تابعین تابعین پیروی می¬کنند و عقایدی که بعد ها بوجود آمده را بدعت شمرده و دور می¬افکنند. در حقیقت در مباحث کلامی ظاهر گرا بوده و از عقل گرایی دوری می کنند.
8. تصوف
مجموعه ای از رفتارها و باور ها و اصطلاحات است که با ادعای زهد و عبادت شروع و با رهانیدن پیروان خویش از شریعت آنان¬را به طریقت می رساند و در نهایت ایشان¬را در دریای وحدت وجود مستغرق می سازند.
9. زیدیه
به شاخه ای از شیعیان که معتقدند امام باید از نسل حضرت زهرا(س) باشد و عالم و سخی بوده و قیام به اداره حکومت کند، زیدیه گفته می شود.
جلسه سوم 24/12/87
شیوه های تعامل(رفتار) :
1. تقیه(همزیستی) و رعایت شعائر سایر فرق
2. غالب و مغلوب: بکار گیری ظلم و فشارهای مختلف در ادوار مختلف حکومت سنی بر علیه شیعه از جمله این شیوه رفتار است و یا بالعکس.
3. بی تفاوتی و تساهل در بی توجهی به باور ها.
4. در گیری و رفتار تهاجمی با تأکید بر اختلاف ها.
5. تقریب و وحدت گرایی با تأکید بر بزرگ نمایی اشتراکات و مسکوت گذاشتن وجوه افتراق. مثل نادر شاه که بر بزرگ نمایی و اشتراکات و مسکوت گذاشتن افتراقات، صحه می گذاشت.
اقسام تعامل:
1. تعامل در حقیقت. یعنی اینکه رفتارهای امامیه با سایر فرقه ها باید چگونه باشد. این مطلب را از منابع دینی مثل قرآن و سنت استخراج می کنیم.
2. تعامل در واقعیت. یعنی به باید ها کاری نداریم و از آنچه میان امامیه و سایر فرقه ها اتفاق افتاده خبر می دهیم.
پس از هر دو شیوه استفاده کرده و اول حقیقت و سپس واقعیت را مشخص می کنیم.
نتیجه تعامل(چرا باید تعامل کرد):
1. حفظ تشیع از اضمحلال. فقدان تعامل موجب عدم انعطاف می¬شود که نتیجه عدم انعطاف زوال جامعه شیعه است.
2. گسترش تشیع: با تعامل می توان بر شیعه و جامعه شیعه افزود.
3. باز داشتن سایر فرقه ها از انحراف بیشتر. همزیستی میان امامیه و سایر فرق موجب می شود تا فرقه های دیگر از انحراف بیشتر و جذب به فرقه های منحرف جلوگیری می شود.
4. پیش گیری از جنگ های تاریخی. عمده جنگ های داخلی در اثر عدم تعامل است
5. پیش گیری از دخالت دشمنان خارجی.
علت گرایش امامیه به تعامل:
1. عدم برخورداری از قدرت غالب
2. زمینه سازی برای پذیرش مذهب حق
3. بهانه کردن مسأله انتظار
4. شیوه های راهبردی رهبران شیعه
فصل اول
تعامل امامیه با مخالفین
? تعامل امام علی(ع) با مخالفین
الف: تعامل در عرصه های دینی
1. تبیین اصول اسلام
مثل تبیین توحید برای مخالفین. در واقع رفتار حضرت رفتار عالم برای راهنمایی جاهل بود. در کتاب بحار الانوار جلد 4 صفحه 253 حاوی مطالب از امیرالمومنین در تبیین توحید برای مخالفین است
2. گفتگو و مناظره. حضرت در موارد متعدد مناظراتی داشتند که گفتگو با حسن بصری از نمونه های آنست.(روضه الصفا)
3. پاسخ به شبهات شبهه سازان داخلی و خارجی. مثل پاسخ به سؤال یهودی، شبهات زنادقه،گفتگو با ستاره شناسان، پاسخ به سؤالات طبیب مسیحی.(احتجاج/ج 1 ص 547-561)
4. عدم سهل انگاری در اجرای احکام دینی. تعامل به معنی کوتاه آمدن نیست و در نتیجه حضرت با اینکه حکومت در دستش نبود ولید بن عقبه را حد زد.
نمونه سؤال: روش امام علی (ع) در تعامل با سایر فرقه ها و شیعه چگونه بود؟
همزیستی با مخالفان بدون دستکشیدن از عقاید و حقوق خویش.
حضرت در نهج البلاغه نامه 64 می فرماید: لیس رجل احرص علی جماعه امه محمد(ص)
جلسه چهارم 15/1/88
تعامل امام علی با سایر فرق (خصوصاً اهل سنت) در عرصه های سیاسی و حکومتی
1. دفاع از حقوق خویش در مقابل مخالفین
الف: عدم بیعت با خلفا تا هنگام شهادت حضرت زهرا(س) (کتاب صحیح بخاری ج 7 ص 177 چاپ الشامله)
ب: طلب یاری از انصار و مجاهدین (احتجاج ج 1 ص 450 چاپ اسوه)
ج: دفاع از حقوق خویش در شورای شش نفره(روضه الصفا ص 315)
د: اینکه به یاری رسانان فرمودند/////////////////////////////////////
2. عدم همپایی با مشرکین و مخالفین اسلام . در همین راستا است عدم بیعت با ابوبکر و عمر و عدم هم پیمانی با ابوسفیان.(یعقوبی ج2 ص 126)
3. عدم کارشکنی در کار های حکومتی.
4. سپردن کارهای اداری به افراد غیر شیعی
5. استفاده از شرایط برای بدست گرفتن حکومتی که از وی غصب کرده بودند. برای مثال در جریان قتل عثمان حضرت بیعت مردم برای بدست گرفتن حکومت را قبول کردند.
تعامل امام علی (ع) در عرصه های نظامی:
1. شرکت نکردن در جنگهای خلفا با دشمنان
2. در جنگ با منافقین هیچ گاه آغاز به جنگ نمی کرد.
3. در جنگها قبل از آغاز، با مخالفین بحث و گفتگو می کرد.مثل گفتگویی که با زبیر در جریان جنگ جمل داشتند و جریان فرموده پیامبر را در مورد نبرد وی با خود یاد آور شدند.
4. در نبرد ها به کسانی که توبه کرده یا فرار می کردند امان می داد. مثلا در جنگ نهروان فرمود هر کس زیر این پرچم بیاید در امان است.
5. ارائه مشورت نظامی به خلفا. برای مثال منع حضرت از حضور عمر در جنگ و پیشنهاد فرستادن سپاه. نهج البلاغه خطبه 134 و 148
6. عدم تقسیم غنائم جنگی در هر سه جنگ داخلی.
تعامل امام علی(ع) با سایر فرقه در عرصه های اقتصادی.
1. حضرت به صورت زاهدانه زندگی می کردند و بیشتر کارهای کشاورزی انجام می داد. در همین راستا بود که حضرت در جریان فعالیت های کشاورزی تعامل اقتصادی با دیگران داشتند.
2. عدم استفاده از بیت المال که در اختیار خلفاء بود.
3. عدم تمایز بین افراد در تقسیم بیت المال
تعامل امام علی(ع) با سایر فرقه در عرصه های قضایی
1. کمک به خلفا برای حل مسائل قضایی. در همین راستا این جمله معروف از عمر نقل شده که لولا علی لهلک عمر
جلسه پنجم 22/1/87
تعامل سایر امامان با مخالفین:
1. قبول ظاهری و اجباری خلافت خلفای بنی عباس و بنی امیه مثل خواندن خلفا به عنوان امیرالمؤمنین
2. استفاده از فرصت های پیش آمده برای اثبات حقانیت شیعه.
برای مثال در جریان ولی عهدی امام رضا(ع)، ایشان توانست با استفاده از فرصت پدید آمده و حضور در قلب تمدن اسلامی یعنی ماوراءالنهر که هم از جهت میزان جمعیت دارای جمعیت زیاد و هم از جهت تنوع مذهبی و دینی محل حضور ادیان و مذاهبی چون بودایی،یهودی، زرتشتی و زنادقه و هم از لحاظ اقتصادی دارای ثروت های و موقعیت ویژه بود، بخوبی سود برده و تلاش زیادی را در تبیین جایگاه و اثبات حقانیت شیعه نمود و توانست از بدترین صورت به بهترین شکل استفاده کرد.
3. بهره گیری از سیاست تقیه برای حفظ عقاید اسلامی و حفظ جامعه شیعه از تحریف و حذف از جامعه.
بحث تقیه از زمان امام سجاد(ع) شروع و در دوره امام باقر(ع) به صورت یک مسأله کلامی و نظری تبیین شد. این امر مهم در طول تاریخ حیات شیعه موجب شد تا شیعه از جریانهای مختلف اجتماعی حذف نشده و در امان بماند. در مقابل عدم وجود چنین امری موجب بروز رفتاری ناهنجار در برخی از فرق مانند خوارج شد که در نهایت بخاطر تندروی های زیاد موجبات حذف خویش را فراهم آوردند .
4. قبول شاگردان سنی از سوی ائمه(ع).
یکی از شیوه های تعامل ائمه(ع) قبول شاگردان سنی بود مانند شاگردانی چون اسماعیل بن زیاد، عبدالملک هارون شیبانی، فضیل بن عیاض، عبدالله نجاشی زیدی مذهب
جلسه ششم 29/1/88
ادامه بحث تعامل امامان با مخالفان:
5. عدم مراجعه به دادگاه های مخالفین در صورتیکه دو طرف شیعه باشند. امامان در این مورد شیعیان خویش را از مراجعه به دادگاه طاغوت بر حذر می داشتند.
6. عدم پذیرش اساتید سنی برای شیعیان
7. زندگی در میان مردم و پرهیز از انزوای شخصی، قومی و مذهبی. برای مثال قوم یهود هر جاکه بودند منزوی زیستند؛ چه در مصر، چه در فلسطین. بر خلاف زندگی سایر فرق، امامان شیعه زندگی در میان جمع و پرهیز از انزوا را به شیعیان می آموختند.
8. عدم همزیستی و عدم سازگاری با غالیان. ائمه(ع) هر چند تعامل با اهل سنت را می پذیرند ولی به شدت از تعامل با غالیان منع می نمودند.
9. هیچ تفاوتی میان سایر فرق غیر امامی نگذاشته و همه انها جزو مخالفین به شمار آمدند. در نظر ائمه(ع) کسی که حتی یک امام را نپذیرد تعامل با آنان منع شده است.
10. تشویق برخی به ورود در دستگاه خلافت و پرهیز دادن دیگران از دخالت در امور دولتی. اصل در میان ائمه(ع) بر عدم اعانت بر دولت جور بود مگر در موارد خاص.
11. دادن مشورت به خلفا در مورد مقابله با دشمنان خارجی. مانند دستور ضرب سکه امام باقر(ع) در برخورد با دشمن خارجی.
نمونه ای از سخنان امامان در تعامل با مخالفان:
1. عدم وجوب دعوت به ایمان(تشیع)
عن ابی بصیر قال: قلت لابی جعفر(ع): ادعوا الناس الی ما فی یدی(تشیع). فقال: لا قلت ان استرشد لی؟ قال نعم. ان استرشدک فارشده فان استضادک فاضده. (وسایل ج 16 ص 191)
عن ابی جعفر(ع): لا تخاصم الناس فان الناس لو استطاعوا ان یحبونا لاحبوا. (همان)
2. تقیه یکی از راه های تعامل.
عن ابی عبدالله(ع) : اتقوا علی دینک و احجبوه بااتقیه، فانه لا ایمان لمن لاتقیه له. انما انتم فی الناس کالنحل فی الطیر. ولو الطیر یعمل فی اجواف النحل ما بقی فیها شئ الا اکلته و لو الناس قلموا صافی اجوافنا انه تحبونا اهل البیت لأکلوهم بالسنتهم و للنحروکم بالسر و علانیه .......(وسایل ج 16 ص 205)
3. تعامل با اهل سنت باید به دلیل تقیه
قال سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: .......صلوا فی عشائرهم(قبایل)،عودوا مرضاهم، واشهدوا جنائزهم و لا یسبقونکم اول من الشئ و انتم اولی منهم.(وسایل ج 16 ص 319)
قال ابوجعفر (ع) : خالطوهم بالبرانیه (در ظاهر) و خالطوهم بالجوانیه اذا کانت الامرأ صبانیه. (وسایل ج16 ص 319)