مقدمه
امروزه آیین شیعه در عرصه جهانی به خصوص جهان اسلام به عنوان مذهبی تأثیر گذار بر تحولات سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی مسلمانان شناخته می شود.به این دلیل و دلایل دیگر، مذهب تشیع مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران در سراسر دنیا به ویژه مستشرقان قرار گرفته و روند نگارش مقاله، کتاب و تأسیس مراکز پژوهشی در این زمینه در سالهای اخیر رو به فزونی است.
اکنون پرسش اصلی این است که دیدگاه مستشرقان درباره به وجود آمدن(پیدایش تشیع) مذهب تشیع چیست؟زمینه و علت پیدایش این مذهب از نظر آنان بر چه امری استوار است؟ و دلیل اصلی این اظهار نظر از سوی آنان چیست؟ به همین خاطر، در این پژوهش تلاش بر این است تا دیدگاه برخی از مستشرقان معاصر غیر مسلمان در این باره، که نگاهی برون دینی به مکتب و مذهب تشیع دارند طرح و با یک نگاه درون دینی با تکیه بر اسناد تاریخی وکلامی مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
اهمیت و ضرورت پرداختن به چنین مباحثی به این دلیل است که خاورشناسان چه در دوره هجوم استعماری و چه در دوران معاصر که نگاهی به اصطلاح علمی به اسلام و بخصوص تشیع دارند، کلامشان بار معنایی خاصی دارد.مؤید این مطلب را می توان به وضوح در مقاله آقای اتان کلبرگ با نام از امامیه تا اثنی عشریه[2] را دید.نگاهی که مستشرقان در پیدا شدن مذهب شیعه دارند، تشیع را یک مکتب همه جانبه به صورت امروزه از آغاز رسالت پیامبر(ص)نمیدانند.بلکه معتقدند تشیع به تدریج در یک فرایند زمانی شکل و تکامل یافت.این اعتقاد خلاف عقیده شیعه و حتی برخی نقلیات منابع سنی است. لذا در این تحقیق با روشی تحلیلی به موضوع نگاه می شود.
تعریف واژه مستشرق(شرق شناس)
شرق شناسی که در زبان فارسی خاورشناسی و در زبان عربی استشراق و در انگلیسی (Orientalism )[3] خوانده می شود، مطالعه و پژوهش درباره تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد و..... همه جنبه های مربوط به شرق است.
از نظر ادوارد سعید:
«تعریف شرق شناسی آن است که بر اساس آن هر کس که به تدریس، نوشتن و پژوهش پیرامون شرق بپردازد، چه انسان شناسی باشد و چه جامعه شناسی و یا تاریخ، شرق شناسی خواهد بود.»[4]
شرق شناسی توسط مستشرقان در دوره های مختلف تاریخی صورت گرفته و هر دوره دارای رویکرد خاصی است.اندیشمندان غربی فعال در این زمینه مدعی هستند که با پژوهشهای عینیت گرا در مورد شرق توانسته اند نکات و زوایای پنهان را به شرقیان بشناسانند که مردم شرق خود توانایی رسیدن به آن را نداشته اند.[5] لذا زمان حضور آنان در شرق، موضوعات مورد مطالعه و بررسی های آنان، علت و انگیزه های تحقیق و پژوهش توسط آنها از جمله نکاتی است که هنگام تحقیق و مطالعه بر روی آثارشان باید مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار گیرد.
پیشینه شیعه پژوهی از سوی مستشرقان
آشنایی خاورشناسان و غربیان با اسلام و تشیع به صورت رسمی به زمان جنگ های صلیبی باز می گردد. [6]اما گزارش های تاریخی حاکی است که ارتباط بین دولت های شیعی و مستشرقان، در قبل از این برخورد نیز صورت گرفته است. از قرون وسطی به بعد، مستشرقان با اهداف عمدتا سیاسی[7] به شیعیان بیشتر توجه می کردند.لذا کار علمی منظمی در این دوره صورت نگرفته است.
چنان که در آثار افرادی چون مارکوپولو و....وبرخی سفرنامه ها، تنها اطلاعات پراکنده ای درباره عقاید و آراء آیین تشیع یافت می شود که در برخی از این گزارشها اشکالات اساسی وجود دارد.به نظر می رسد اینان بیشتر مطالب خود را بر اساس عملکرد عوام از شیعیان[8] و گاهی هم از اسماعیلیان و غلات گرفته و این رفتار آنان را، متعلق به شیعه اعتقادی اثنی عشری می دانند.به عبارت دیگر رفتارهای پیروان تشیع (به معنای عام) را معیار عقاید صحیح شیعه امامیه فرض، و آنرا به مکتب تشیع نسبت داده اند.در نتیجه حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته است به دنیای غرب، که چشم به دهان مستشرقین خود دوخته اند معرفی نشده است.
در تأیید این مطلب هاینزهالم می نویسد:
«تحقیقات در مورد شیعه به عنوان یک آیین مستقل هنوز خارج از چارچوب مطالعات کلی اسلامی صورت نگرفته است.مطالعه تطبیقی ادیان به تازگی، شروع به شناخت تشیع کرده است.»[9]
رویکردهای اخیر مستشرقان درباره تشیع حاکی از آن است که شیعه پژوهی در غرب همانند اسلام پژوهی مورد توجه قرار نگرفت. بلکه در سالهای اخیر به این امر توجه مناسبی شده است.در گذشته اگرچه نمی توان همه موارد را استقراء کرد اما انگیزه های اغلب استعماری آنان در نگاه به تشیع بسیار واضح است.در دوران معاصر نیز که تحقیق و پژوهش در این درباره رنگ و لعاب علمی به خود گرفته در بررسی تعدادی از این آثار، نگاه آنان به پیدایش تشیع خیلی تغییر نکرده است.
اکنون در کرسی های اسلام شناسی و شیعه شناسی، موسسات، نهادها و دانشگاههای مختلف، دانشجویان و اساتید غربی و شرقی در انتهای مقاطع مختلف تحصیلی، مقالات، پایان نامه ها و پروژه هایی درباره تشیع می نویسند.به عنوان نمونه برخی از این آثار به شرح ذیل است:
نقش سیاسی امامت در اصول تشیع: بررسی موردی امام علی (ع)، شیعه،[10] ،از امامیه تا اثنی عشریه اثر اتان کلبرگ، کتاب جانشینی محمد تألیف مادلونگ، کتاب«تشیع»،اثر هاینز هالم،و....
در این آثار، فعالیت علمی مستشرقان درباره تشیع به وضوح مشهود است.اکثر این پژوهشگران نگاه شان به تشیع تغییر نکرده و بیشتر تلاش آن ها در صدد شناسایی قدرت شیعه در منطقه خاور میانه متمرکز است.
. اکنون با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق تلاش بر آن است تا دیدگاه مستشرقانی که بیشتر آنان معاصر بوده و از شیعه شناختی متفاوت با عقاید شیعه دارند، در باره آغاز پیدایش تشیع طرح و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
دیدگاه مستشرقان درباره خواستگاه تشیع
خواستگاه تشیع موضوعی است بسیار مهم که از سوی مستشرقان و مورخان سنی مذهب مورد توجه قرار گرفته و هر کدام از این پژوهشگران بر اساس تحلیلها و خط مشی فکری و یا منابع و متون تاریخی و کلامی خود، زمانی را برای آغاز تشیع به عنوان یک حزب سیاسی که در مقابل جریان خلافت اسلامی جبهه گرفته مطرح می کنند.نویسندگان و محققان غربی در تلاش برای معرفی شیعیان از حیث تاریخی و فکری ابتدا تشیع را از نگاه خود شیعیان تعریف و سپس به بحث خواستگاه و پیدایش تشیع از دید و نگاه خود می پردازند و برای این موضوع دلایلی می آورند.
بطور کلی اظهار نظرها، درباره پیدایش شیعه به دو دسته تقسیم می شود:
1.تشیع ریشه در دوره رسول خدا(ص)دارد.[11]
در این نگاه، تشیع برخاسته از متن دعوت اسلامی و آغاز آن همزمان با شکل گیری اسلام است.
2.تشیع زائیده تحولات و حوادث سیاسی و فکری بعد از رحلت پیامبر است.
در این دیدگاه تشیع همانند و در عرض دیگر تحولات سیاسی و فکری و بسان رویدادی ناگهانی که بعد از وفات پیامبر(ص) به منصه ظهور رسیده در نظر گرفته می شود.صاحبان این نظریه بر اساس نوع و زمان تحولات فکری و سیاسی به چند دسته تقسیم می شوند:
الف.عده ای قائلند تشیع بعد از وفات پیامبر(ص)در روز سقیفه پدید آمده است.[12]
ب.برخی نیز معتقدند تشیع در روز فتنه الدار یعنی حوادث اواخر خلافت خلیفه سوم و جریان شورش مسلمانان که منجر به قتل وی شد به وجود آمده است.به اعتقاد این گروه بعد از این ماجرا، پیروان علی(ع)که همان شیعیان بودند، در مقابل خون خواهان عثمان و به اصطلاح عثمانیان قرار گرفتند.[13]
ج.گروهی اعتقاد دارند که تشیع بعد از جنگ جمل،تا شهادت علی(ع) به وجود آمده است.[14]
د.برخی نیز برآمدن شیعه را در واقعه کربلا می دانند. [15]
ر.عده ای نیز پیدایش آنرا از سوی ایرانیان میدانند.[16]
با توجه به اهمیت و محوریت موضوع، در آغاز نظریه گروه دوم- یعنی قائلین به پیدایش تشیع بعد از وفات رسول خدا(ص)- ارائه و به نقد و بررسی آن پرداخته می شود و سپس در بخش دیگر نظریه گروه اول- یعنی قائلین به وجود اصطلاح تشیع در زمان رسول خدا(ص)- که اعتقاد اصلی شیعه است، به عنوان نقدی بر نظریه دوم مطرح می شود.
الف.پیدایش تشیع در روز سقیفه
روز وفات رسول خدا(ص)، انصار در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند.خبر به ابوبکر و عمر رسید.آنان به سرعت خود را به آنجا رساندند.انصار خود را محق جانشینی پیامبر(ص)می دانستند. مهاجران و قریش با استدلال بر اینکه از خویشان و نزدیکان پیامبرند خود را سزاوارتر معرفی می کردند.رقابت در میان انصار از طرفی و اتحاد در میان مهاجران حاضر در سقیفه، کار را برای ابوبکر هموار کرد.هر چند حباب بن منذر در دفاع از جانشینی علی(ع) سخن راند ولی عدم حضور بنی هاشم و یاران با وفای حضرت(ع) این ندا را در نطفه خفه کرد.اعترضات دیگران از جمله عباس عموی پیامبر(ص)و فضل بن عباس، و دیگران نیز در پس این مجلس مؤثر نشد.[17]
اغلب مستشرقان بر اساس برداشتهای خود از منابع و متون تاریخی و کلامی اهل سنت جریان اختلاف بر سر جانشینی پیامبر(ص)در سقیفه را عامل پیدایش دو مذهب شیعه و سنی می دانند و از وجود یاران و پیروان علی(ع) و احادیث وارده از پیامبر(ص)در باره این گروه، در قبل از سقیفه هیچ گونه اشاره ای نمی کنند.در این نگاه تشیع همانند و در عرض دیگر تحولات سیاسی و فکری و بسان رویدادی ناگهانی که در پی کسب قدرت است به نظر می رسد.از جمله قائلین به این نظریه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1)آر،لالانی:
از لحاظ تاریخی،ریشه اسلام شیعی به زمان بلافصل بعد از رحلت حضرت محمد(ص) می رسد که عده ای از صحابه پیامبر(ص)، در سقیفه بنی ساعده در مدینه ابوبکر را به جانشینی برگزیدند.[18]
2)دوایت م.رونالدسن:
به خاطر موضوع خلافت و جانشینی جدایی بزرگی در اسلام به وجود آمد و چه کسی جانشین محمد(ص)خواهد شد؟آیا او دامادش و برادر دینی و هم قسمش را خلیفه میکند؟و یا اینکه معتقد بود عامه مردم باید خلیفه را انتخاب کنند؟این مسأله جانشینی، اسلام را به دو طیف تقسیم کرد.[19]
3)برنارد لویس:
شکاف بین سنی و شیعیان در آغاز به صورت یک عدم توافق سیاسی بر سر مسأله رهبری امت اسلامی بود.ماجرای جدا شدن شیعیان از اهل سنت با مشاجره بر سر انتخاب خلیفه ،رهبر امت و کشور آغاز شد.[20]
4)فرانسوا توال:
فهم پدیده تشیع از نظر ژئوپلیتیک مقتضی تفکیک دو وجه یا منظر است.اولین وجه، به شکل گیری تشیع مربوط است که پس از رحلت پیامبر(ص)در مدتی نزدیک به 150 سال در مقام یک اعتراض سیاسی نسبت به جانشینی پیامبر(ص) در رأس امت نوپای اسلامی شکل گرفت.
خلفای نخستین که نقش ریاست مذهب و سیاست را همزمان عهده دار بودند، از میان صحابه پیامبر(ص) منصوب شدند.اعتراضات سیاسی نیز از همین زمان آغاز می شود. [21]
5)جان نورمن هالیستر:
تمام مطالعاتی که درباره شیعه صورت گرفته انسان را بی درنگ به مقام علی(ع)و مناسبات او با پیامبر باز میگرداند.این امر موجب پیدا شدن بزرگترین انشعاب در اسلام گردیده است.این انشقاق به مجرد درگذشت محمد(ص) و عنوان شدن مسئله جانشینی پدید آمد.[22]
در نگاه این گروه از مستشرقان به پیدایش تشیع، نزاع برای کسب قدرت سیاسی بعد از وفات پیامبر(ص) به عنوان عامل اصلی پیدایش این مذهب بیان شده است و مفهوم آن این است که مذهب تشیع هیچ گونه سابقه، و مبانی اعتقادی و کلامی ندارد.
گروهی دیگر از مستشرقان نیز بر خلاف این نظریه، بیعت مردم با علی(ع)و جریان قتل عثمان را سبب اصلی ایجاد و پیدایی شیعه می دانند:
ب.پیدایش تشیع در جریان قتل عثمان و بیعت با علی(ع)
عثمان به دنبال فساد اداری و مالی و گماشتن افراد نالایق از بنی امیه و خویشان خود در رأس مناصب دولتی، خشم مردم کوفه و مصر را برانگیخت و چون به اعتراضها ی مکرر مسلمانان در مورد تغییر استانداران و درخواستهای آنان ترتیب اثر نداد، سرانجام با کشف نامه ای از غلام او در قتل شورشیان، انقلاب و شورشی جدی بر علیه حکومت وی به وجود آمد که منجر به قتل وی گردید و سپس مردم با علی(ع)به عنوان خلیفه و خلافت بیعت کردند.[23]
نقل این سند تاریخی نیز با توجه به نوع برداشتهای مستشرقان در وقایع سیاسی شیعه، سبب شده تا عده ای از آنان زمان قتل عثمان و بیعت با علی (ع) را روز آغاز پیدایش شیعه بدانند همانند:
1)هاینز هالم:
«در واقع کلمه عربی شیعه به معنی حزب است.شیعه علی(ع) نامی بود که در کشمکشهای ایجاد شده بر سر جانشینی عثمان خلیفه سوم و مقتول در سال35 ه/ ق و 656 م، به افرادی داده شد که از پسر عمو و داماد پیامبر(ص)علی(ع)بن ابی طالب طرفداری می کردند.»[24]
2)یولیوس ولهاوزن:
«با کشته شدن عثمان، اسلام به دو حزب تقسم شد.حزب علی(ع) و حزب معاویه.در زبان عرب واژه شیعه بر حزب نیز اطلاق میشود.لذا شیعه علی(ع)در برابر شیعه معاویه قرار میگیرد.»[25]
3)مارشال.گ.س.هاجسن:
اصل مذهب شیعه از آنجا بود که عده ای از مسلمانان به پیروی از یکی از پیشوایان صدر اسلام برخواستند.آنان پشتیبان خلافت علی(ع)پسر عمو و داماد پیامبر(ص)پس از کشته شدن سومین جانشین رسول خدا(ص) بودند.[26]
4)ر.آ.نیکلسون:
امت اسلام تا مرگ عثمان کم و بیش متحد باقی مانده بود.ولی از آن به بعد به دو حزب مشخص،یکی شیعه علی(ع) و دیگری شیعه معاویه تقسیم گردید.چون معاویه خلیفه شناخته شد،شیعه علی(ع)که اکنون به اختصار شیعه خوانده میشود،مستقل ماندند.از آن پس لفظ شیعه به تنهایی به معنی فرقه بکار رفته است.[27]
5)توشی هیکو ایزوتسو:
پس از مرگ عثمان آراء بسیاری پدید آمد و سه حزب عمده پا به میدان گذاشت.به نظر، یکی از آنها مشهور به شیعه علی(ع)،و فقط علی(ع)بود که کاملا حق خلافت داشت.[28]
قائلین به این نظریه نیز، به مبانی اعتقادی شیعه ، جایگاه علی(ع)در نزد پیامبر(ص)ومعرفی وی در یوم غدیر هیچ گونه اشاره و توجهی نکرده و شیعه را در قالب یک جریان و فرقه سیاسی و انحرافی تصور کرده که آبشخور پیدایش این تفکر، بعد از قتل عثمان برای کسب قدرت بوده است.
نظریه دیگر، جنگ جمل و دیگر جنگهای امام علی(ع)با مخالفان را سبب اصلی این جدایی و پیدایش شیعه می داند.
ج.پیدایش تشیع بعد از جنگ جمل تا شهادت حضرت علی(ع)
در بیان این دیدگاه و حادثه و زمانی که منجر به ظهور تشیع شد می توان گفت این نظریه تشیع را نوعی عکس العمل عقیدتی و مذهبی گروهی از یاران و پیروان علی(ع) در برابر خوارج می داند که می گفتند امامت امری عمومی است و ویژه افراد خاص نیست.بر اساس این دیدگاه شیعیان در مقابل تکفیر علی(ع) از سوی مخالفان به تنزیه وی پرداختند و امامت او را نیز یک واجب الهی اعلام کردند.[29]
1)مونتگمری وات:
آغاز حرکت شیعه یکی از روزهای سال37 ه/ق و658 م،بوده است.زمانی که گروهی از پیروان علی(ع)گفتند ما دوستدار کسی هستیم که ترا دوست بدارد و دشمن کسی هستیم که ترا دشمن بدارد.[30]
2)ر.ناث:
جنگ جمل نشان دهنده آغاز تشیع در اسلام است.ترور علی در کوفه(19 رمضان) احساسات مردم را برانگیخت و پیروانش او را ولی نامیدند.[31]
د.برآمدن شیعه در واقعه کربلا
برخی از مستشرقان از جمله بروکلمان[32] ، معتقدند که آغاز بر آمدن مذهب تشیع در واقعه کربلا و بعد از شهادت امام حسین(ع)است.
به نظر می رسد صاحبان این تفکر- که نشأت گرفته از سنی مذهبان است-بین پیدایی و تکامل تفکر شیعی و اتفاقات سیاسی از جمله قیام توابین در انسجام شیعه خلط کرده و ظهور برخی از فرقه های شیعه نظیر کیسانیه را به حساب کل جریان تشیع گذاشته اند.
ر.عده ای نیز برآمدن شیعه را از سوی ایرانیان می دانند
درباره انتساب پیدایش شیعه و اعتقاد به امامت از سوی ایرانیان، ادوارد براون مىنویسد:
ایرانیان سلطنت را حق آسمانى یا موهبت الهى مىدانستند که در دودمان ساسانى به ودیعه قرار گرفته بود،و این عقیده تاثیر عظیمى در سراسر تاریخ ادوار بعدى ایران داشته است.على الخصوص علاقه شدید ایرانیان به مذهب تشیع تحت تاثیر همین عقیده است که محکم به مذهب تشیع چسبیدهاند.[33]
وی همچنین در جلد دوم تاریخ ادبیات ایران می نویسد:
«از همان آغاز، برخی از شیعیان مقام علی را چنان بالا بردند که جنبه الوهیت یافت و هم اکنون جمعی کثیر در ایران، که علی اللهی خوانده می شوند، ایرانیان از روزگار قدیم به حق اللهی معتقد بودند و از انتخابات عمومی و دمکراتیک که موافق طبع اعراب بود، بیزاری بسیار داشتند.از این رو کاملا طبیعی بود که اساس و ارکان مذهب شیعه از آغاز به دست ایرانیان ساخته شود و نیز بی شک اعتقاد این مردم به امام چهارم و اعقاب او بدان سبب محکمتر گشته بود که مادر او را از شاهزادگان ساسانی می دانستند.»[34]
مستشرقانى که در صد و پنجاه سال اخیر به این قبیل مسائل پرداختهاند، بدان دلیل که در زمان آنها، اکثریت مردم ایران بر مذهب تشیع بودهاند، در پى کشف علت آن برآمدهاند. آنها که همیشه در صدد حل این قبیل مسائل از راه پیگیرى زمینههاى روحى و پیشینههاى فکرى هستند، بدون توجه به تاریخ تشیع در بلاد عربى، تشیع را مذهبى ایرانى معرفى کردهاند.
باید اشاره کرد که این دیدگاه و نظریه، دارای مخالفانی نیز می باشد چنانچه گلدزیهر یادآوری می کند که:
«این گفته خطاست که کسى بگوید منشا و مراحل رشد تشیع از اثر تعدیل یافته افکار ایرانیان در اسلام است. این توهم شایع مبتنى بر درک غلط حوادث تاریخى است. حرکت علویین در یک منطقه عربى خالص شکل گرفته است. او مىافزاید: تشیع همچون خود اسلام منشا عربى داشته کما این که اصول او نیز در همان محیط عربى شکل گرفته است».[35]
از بیان مطالب ارائه شده در این بخش چنین نتیجه می توان گرفت که:
1.ارائه دیدگاه های متفاوت و اختلاف نظر درباره پیدایش تشیع و زمان شکل گیری این مذهب حکایت از تشویش آراء، مطالعات و نگرش مستشرقان است.
2.تعدادی از این دیدگاه ها از جمله انتساب پیدایش تشیع به ایرانیان توسط خود غربی ها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و مردود شمرده شده است.
3.دیدگاه های متفاوت ارائه شده در این باره به مباحث اعتقادی و کلامی شیعه نمی پردازد و به عبارت دیگر زیر بنای شکل گیری تشیع ریشه در دین اسلام و نص الهی ندارد. بلکه معیار مستشرقان نگاهی صرفا سیاسی است.چنانچه آناواتی گاردت در مقدمه ای بر کلام اسلامی می گوید:ای کاش کلام شیعه را(در تحقیقات خود)مورد توجه قرار می دادیم.
درباره آغاز پیدایش مذهب شیعه، نظریات دیگری نیز وجود دارد، از جمله پیدایی آن در دوره صفویه، که با توجه به بی اساس بودن این گونه نظریات از حیث تاریخی، لزومی به طرح و بررسی آن در این تحقیق نیست.
می توان گفت،در این بخش آنچه نتیجه داد این بود که در استقراء سخنان این تعداد از نظریه پردازان، اختلاف نظر وجود دارد و هر گروه با انگیزهایی این موضوع را در آثارشان منعکس کرده اند.این نتیجه گیری در پایان بحث به ما کمک می کند تا بهتر بتوانیم نظریات آنان را نقد و بررسی کنیم.
اکنون با مشخص شدن دیدگاه مستشرقین درباره پیدایش تشیع، سؤال دیگر این است که از نگاه مستشرقان چه عاملی زمینه پیدایش این مذهب در آن دوره زمانی بوده است؟
ادامه در قسمت دوم